بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم ( حافظ ) (( شکل گیری ساختا... بیشتر بخوانید
“اما دوباره بهار” | داستانی از سعید شعبانی غروب بود. قرص سرخ آتشین افتاده بود توی بغل افق. جایی که تو ایستاده بودی ابر سفیدی بالای سرت بود که کم کم به سرخی می نشست.... بیشتر بخوانید
از گذشتی من دیگر گذشته است که برگردم و لاغریام را تنم بکنم یا از تنم بکنم روانپزشک دیروزی امروز جوابم کرد چیزهایی را که دوست داشتم دیگر نداشتم که با خودم ببرم به برم کنم تنم را چاقتر بک... بیشتر بخوانید
از من تو دیدنده تری به من عابری مرا می سازد در من رسوخ می کند ته میگیرد رسوب میکند مهمان خانهای شدهام که در خودم به سر میبرم به خواب میروم بیدار میشوم اینها در من نیست من درون اینها... بیشتر بخوانید
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.