تنها یک اسب آنقدر بدود تا بزند بیرون از خودش سبقتِ اسب ها از دویدن و یال ها رویای باد را تشکیل می دهد فعلا ازین سطر نمی توانیم جلوتر برشی از آخال و تروبرد* ، چشم انداز را شکس/ته فرضاً چنان بدوم که فرار را جا بگذارم وقتی دویدن تکرارِ ایستادن هاست تا کی این دروغ را بکوبم بر شعور ِ سطوح در ماراتن، زمین را گسترش میدادیم به خیالمان مدال را بر گردن آنکه حرکت نکرد؛ چرا؟ از چشم سوارکار رقابت اصلی بین خطوط مسابقه است از ماراتنِ اسب ها چشم انداز می ری زد
از جا پای شیهه کبود است چهره ی صدا جا پای شیهه شنوا تر کرده زخم/گوش ها را به جرم اطلاع از پشت پرده گروه خونی ترویج می گردد از
وقتی پرده ی گوشهام در اسارتِ کنار بود شنیدم خود را شنیدن کمترین کاری که از گوش هام بر می آمد کر گشتم تا آنچه نمیشد شنید را بشنوم نشنیدن را بشنوم و سمعک، سبک لاکپشت را در طولِ امواج، صوت بکشد از گوش هام بریزد تخم دوزیستان نخند لاکپشت تنها دقت بیشتری دارد به زمان سنگینی زمین در پای فیل منقبض، تا من اسب بمانم؟ و تمام اسب ها کلمه ی حیوان را حمل کردند تا تو ادم باشی؟ و هر آدم دست هایش را پر از حجم پرستش تا چه کسی بماند خدا ؟
*نژاد اسب های مخصوص مسابقه سوارکاری
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
Δ
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.