یا خوابیدنی نامقدار شبیه ندارد سالبه هم باشد راهش به وقتها اگر تمامچیز: چه رمیدن ور نابسنده: لَنگمَنگ سخت...
الفما | “نفسالامر” | شعری از روزبه کمالی الیومْ راستین اِدبار باش دوری که روزانْر...
الفما | “عطرماه ” | شعری از آنیما احتیاط از راه پله بالا آمد با پیشانی بلند موهاش کن...
الفما | شعری از محمد آشور آتشِ زیرِ پوست از عشق نگویم وُ دستهایم در جیب پوست بیندازد وُ زبانم...
الفما | شعری از فرناز فرازمند محال من که خیال تو شبها شبدیز یال تو بر گونهام میریزد و بیدار میشوم اما پرده...
الفما | شعری از روزبه حسینی ” دیشب خوابِ دستهای تو را دیدم ” دیشب خواب دسته...
الفما | شعری از محمد آشور آفتاب اگر نبود ﺁﻓﺘﺎﺏ اﮔﺮ ﻧﺒﻮﺩ اﻳﻦ ﺩاﻳﺮﻩی ﺳﻴﺎﻩ ﺑﺮ...
یا خوابیدنی نامقدار شبیه ندارد سالبه هم باشد راهش به وقتها اگر تمامچیز: چه رمیدن ور نابسنده: لَنگمَنگ سختکاره حروفی هماره مُتواری نبشتهیِ هفت ورمِ پُرواج مثل خیالکرد خانه شَوَم سَرم... بیشتر بخوانید
الفما | “نفسالامر” | شعری از روزبه کمالی الیومْ راستین اِدبار باش دوری که روزانْروزان ثُم عَظمِ عامِ نیاکان ناگهان موجبی پیشآمد کرد تاثیر تو نفسالامر است من خا... بیشتر بخوانید
الفما | “عطرماه ” | شعری از آنیما احتیاط از راه پله بالا آمد با پیشانی بلند موهاش کنار عطرماه لکه خاکستر انداخت دویدن خرگوش ها در پیاده رو تماشایی است دویدن خرگوش ه... بیشتر بخوانید
الفما | شعری از محمد آشور آتشِ زیرِ پوست از عشق نگویم وُ دستهایم در جیب پوست بیندازد وُ زبانم در دهان پوست بیندازد وُ من پوست… و «من»ی دیگر بردارم از درونم وُ پوستی نو بپوشم... بیشتر بخوانید
الفما | شعری از فرناز فرازمند محال من که خیال تو شبها شبدیز یال تو بر گونهام میریزد و بیدار میشوم اما پرده است که باد آورده باد یا او که نمیدانم او که مجال نداده بردارم انگشتی عسل از کن... بیشتر بخوانید
الفما | شعری از روزبه حسینی ” دیشب خوابِ دستهای تو را دیدم ” دیشب خواب دستهای تو را دیدم دستهای تو را که روی لیز از من چراغ میخواستند از من اختراع میخوا... بیشتر بخوانید
الفما | شعری از محمد آشور آفتاب اگر نبود ﺁﻓﺘﺎﺏ اﮔﺮ ﻧﺒﻮﺩ اﻳﻦ ﺩاﻳﺮﻩی ﺳﻴﺎﻩ ﺑﺮ سنگفرﺵ نمیاﻓﺘﺎﺩ! اﮔﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﺁﻓﺘﺎﺏ اﻳﻦ شکلهای بیﺣﺠﻢ ﻛﻪ ﻧﻪ ﭼﺎﻫﻨﺪ ﻧﻪ ﭼﺎﻟﻪ اﻣﺎ ﺳ... بیشتر بخوانید
شعرخوانی | محمد آزرم انجمن دوستی ایران و فرانسه بیشتر بخوانید
الفما | «تمها و واریاسیونها» | جان کیج | ترجمه علی قنبری بی مفهومی ( پذیرش سکوت ) هدایت کننده به سمت طبیعت است ؛ عدم کنترل ؛ بگذار صداها ، صدا بمانند . هر چیزی در خودش متمرکز می شود ، برای... بیشتر بخوانید
الفما | شعری از فرزانه قوامی “پژواک” به کوههای مجاور رفتیم برای عشقبازی حرفی نبود از گلوله پژواک بود ریخته در گلوی صخرهها لبخندی در فتحالمبین و غنیمت پوستی نازک “ب... بیشتر بخوانید
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.