هدیهی سال 2016: شعری که انگیزهی تمام کردناش، در بیمارستان، زندگی به من بخشید
دچارِ خواب است بوسهای که میزنم کمی بلندتر کمی شگفتزدهتر. و حرفهای بِلاشمشیر فرقی که دارد با کمالِ کَنده شدن از بیهوده شدنِ من / در عصبهای فرسوده تماماش حرف است تماماش حرف است.
شکلِ حالتی میشوم شکلِ روزگارهای فقط شُده شکلِ برنجی میشوم که خوردهاید قشنگترین برنجِ دنیا میشوم تماماش حرف است تماماش حرف است.
فقط خواب، کنارِ تو بوده است هیچ چیز از خواب نمیانجامد فقط خواب به جای تو میخوابد و عشق، کوهانِ بزرگاش را/ تکان تکان میدهد کنارِ هر دری یک روز یک روزِ کوتاه شدن/ از بیهوده شدنِ من، به خوابِ اندیشههای عمیقْ رفتن.
عصبهایم را دانه دانه بزنم و بگذارم آنجایِ قشنگ. عصبی که اشتیاقی به کسی ندارد شکلِ مرگِ یک روزه است یا دوازده روزه چه کسی میداند؟ تماماش حرف است تماماش حرف است.
به کسی که خواب را شکارِ لحظهها میداند، از بوسههای منْ لَبتر است، یا حرفْزنندهتر، تماماش بختِ روی سَرِ ما را کسی بلند میکُند و میکوبد کمی بلندتر کمی شگفتزدهتر.
گربهها معلمی را تنها نمیگذارند که گربه بلد نیست شور در بختهایشان آواز میخوانَد به کوریِ چشم. شک باید برطرف شود/ از هر طرف که میتوانی به گربهها برمیگردد یک روز این دستهای هفتهای یک بار.
باید شکلهایم را خسته کنم باید دستهایم را ببندم به تختهای سکس شُده و سکس کنم. که خوابم نبرَد که خوابم نبرَد که خواب، یک قِران هم نمیارزد.
شب، کنارِ بزرگتری پیدا کرده است از خودش مخصوصِ قدم زدن باش از شور بگذر از شورِ سِفتِ من کمی بلندتر کمی شگفتزدهتر.
این که کمال دارد چیزی یا کمال ندارد، به من دست نمیدهد هیچ حالتِ شبیه شدهای به عشق بغلم کن دستْ حالتِ گرسنهایست و من قشنگترین برنجِ دنیا میشوم. تماماش حرف است تماماش حرف است.
21 دسامبر 2015
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
Δ
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.