۳ مرگ، موسیقی را در خرجینش میگذارد. میآید بر نیمکتهای عمومی کنار من مینشیند. میگوید بتهوون همیشه در فضا جریان دارد.
۴ مرگ میخواهد گلهای سرخ شعرهای مرا بچیند. میگویم گلها را فراموش کن ساعتها را بشکن
۵ زمین چون زخمی عمیق بر کهکشان فرود میآید و من در فصل بنفش هستم که از پنجرهام به آفتاب نگاه میکنم
۶ و آفتاب، سپهسالاری خسته است که از کارزار میگریزد، همچون پناهگاهی که خود پناه بجوید
۷ نگاه کن: خاکستر مرا تسخیر میکند از تالارها بپرس: تابوت من کجاست
۸ تشنهام، تشنهام آنسان که پنداری از نمکزار میگذرم
۹ مرگ برایم شیرقهوه میآورد میگوید همهی رنگها را تجربه کن
۱۰ شفاف میشوم
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
Δ
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.