شعری از رضا روزبهانی
حاشیهی کبیر باشم و از لای اوراق خرد خودم بزنم بیرون سپید باشم و بپاشم روی سیاه که خود سپید میبیند خام
بریزم روی الفبای غربت بریزم روی انهدام کاسه در شراب سرخ بیفتد از رگان تاریکم
بلکه میکشیام از فراز جَوّی که بالای ما ایستاده به سماع
دست بیندازم لای لولی ژولیدهی زبانت که همچنان سرخِ سرخِ سرخ
مصحفی باشی که از لای اوراق خودم ورق ورق پر میزند و میپیچد به دست و پای هنوز
کاش در کتابسوزان سکندری من هم ورقی بودم.
تقاص غلیان لختههای شرم تو باشم که نوک میزند و دانه دانه کلمههای ممنوعه را برمیچیند از بساط انحراف حرف به حرف سرک میکشد توی شقیقههای شعر
کاش در غلیان شرم تو من هم کلمهای بودم حرفی بودم از تصرف انحراف صرف فعلی بودم از تعدی انصراف
کاش از همان ابتدای کن فیکون افعال خودم را خودم داشتم تصرف میکنم هنوز.
رضا روزبهانی ۴خرداد ۱۳۹۷
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
Δ
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.