دستم زیر گلوی تو سُر خورده است و از آوازهای تو در خونِ من میریزد آفرینش باید صدای تو در خون زن باشد به شعر تو برمیگردم جایی که بوی ماه میدادم و از سنگهای بدخشان لبهایم درخشان بود عشق باید لمس صدا در رگهای زن باشد وقتی به صداهای پیش از صدا بر می گشت و تکههای ریخته را از دهان می گرفت به دامنم هم که برگردم زیر نقشی از ریواس در مهر تو پیچیدهام و هنوز تن برابر تن سر برابر سر واین صدا که از رودخانه میآید به بوی جنگل آغشته نیست؟ در نخستین کلمات تکه تکه بودم داشتم به سرونازی در حوالی شیراز شکل میگرفتم و از کمر فشرده میشدم تا دهان تو از سبویی که روی سر داشتم صدای ماهیها را میشنیدم به شعر تو برمیگردم به آوایی که زیر دندهها زخم است و از تپیدن دل تازه است عشق باید زخمی زیر دندهی چپ باشد
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
Δ
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.