شعری از احسام سلطانی واقعیتی که دیده بودم بود وحشت فرض کن آمده باشد عشق و اصفهان سعیده باشد در جمله با حمایت عمیق وحشت حالا که ترک کردهای مرا دست میبرم تا تسکین تا فرض بروز عشق دست... بیشتر بخوانید
شعر | احسام سلطانی هی قدم بردارید سمت راه بروید یا نروید تا ته این خط ببینید یا نبینید زیر هر کلمه یا روی هر کلمه پا بگذارید یا سنگ حتا اگر بغل باز کند بغل، بغل کند لحظهی بعد را و بع... بیشتر بخوانید
شعری از احسام سلطانی آن که نمیرود از یادم کسیست که نمیرود از یادم. . طوری که وانمود میکند رنگ طوری که وانمود میکند گلوله طوری که وانمود میکند زخم طوری که وانمود میکند تب، یعنی... بیشتر بخوانید
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.