شعری از احسام سلطانی واقعیتی که دیده بودم بود وحشت فرض کن آمده باشد عشق و اصفهان سعیده باشد در جمله با حمایت عمیق وحشت حالا که ترک کردهای مرا دست میبرم تا تسکین تا فرض بروز عشق دست... بیشتر بخوانید