داستان همسن پدرم* ،غاده السمان شهناز عرش اكمل باغ هتل سرخي افق را با ولع سر ميكشد. رنگ غروب بر باغ وحشياي كه در برابرمان به خواب رفته ميريزد و روي ماشینهای صف بسته در محوطه پايي...