دریا زدگی در متن
یادداشتی بر «درمان دریازدگی» اثر غزل مصدق
آنیما احتیاط
لایه اول : متون چندزبانی
یکی از کهن ترین متنهای چندزبان، سنگنوشته خشایارشاه در نزدیکی دریاچه وان ترکیه است که به سه زبان پارسی باستان، اکدی و عیلامی نوشته شده است. قدمت این کتیبه به ۴۸۵–۴۶۵ پیش از میلاد میرسد.متون چند زبانی را می توان به متون چندزبانی با ویژگی «هم زمانی» و «درزمانی» تقسیم بندی کرد که به اختصار آنها را متون «چندزبانی هم زمانی» و «متون چندزبانی درزمانی» مینامیم. متون«چندزبانی هم زمان»، را این گونه تعریف میکنیم: یک متن مرجع قرار گرفته و متون دیگر ترجمه آن متن هستند.«سنگ نوشته خشایارشاه» و یا «سنگ روزتا» که قدمت آن به ۱۹۶ سال پیش از میلاد برمی گردد از جمله این متون هستند.متون «چندزبانی درزمانی»، متونی هستند که نویسنده یا نویسندگان آن، در روند نوشتن متن از چند زبان استفاده میکنند بی آنکه زبانی ترجمه زبان دیگر باشد. به عنوان مثال کتاب عبهر العاشقین اثر شیخ روزبهان بقلی که به دو زبان فارسی و عربی نوشته شده است و یا شعرهایی از حافظ وجود دارد که یک مصرع فارسی و مصرع دیگر عربی است.
اگر هرمتنی را یک فرآیند درحال شدن «فرهنگی~ تاریخی» در نظر آوریم، این پرسش بیش از پیش حائز اهمیت خواهد شد که: چه ضرورتی وجود داشته یا دارد که یک نویسنده در روند نوشتن خود از چند زبان استفاده کند؟ در خصوص سنگ نوشتهها ، تنوع زبانهای تحت امپراطوری پادشاهان شاید پاسخی سر راست به نظر آید، اما وقتی این پدیده را در زمان معاصر و در متون معاصر مورد مطالعه قرار میدهیم پرسش به این پاسخ دشوار خواهد شد و نیاز به تحلیل لایههای متنوع در گسترههای زبانشناسی، فلسفی و تاریخی دارد، اما پیرامون این پرسش می توان پای خصیصه خود زبان را نیز پیش کشید که ساحتی رنگارنگ دارد به این معنی که «هر زبانی، چند زبانی است»، هم در پذیرفتن و توسعه معانی و از آن خودسازی لغتهای دیگر زبانها و هم یافتن ریشه های یکسان برای لغتها در دو زبان متفاوت.
لایه دوم : گذار از رمان به ناوار
رمان از همان بدو پیدایش، تحول بی وقفه را سرلوحه کار خود قرار داد به این دلیل که زمانه، دچار تحول می شود و لاجرم بازتاب آن در رمان نیاز به تمهیدات متقابل دارد. یکی از این تحولات، تحول در شکل گیری و طرح رسانه های جدید نیز بود. همین امر برخی از نویسندگان را برآن داشت تا برای آثار خود نامی دیگر ابداع کنند. به عنوان مثال «ناتالی ساروت» برای آثار خود نام «تروپیسم» را ابداع نمود .نیز تلاش های میشل بوتور خاصه «کتاب- ابژه» هایش،که نوعی میل به فراروی از رمان در آن هست، حائز اهمیت می باشد. تلاش ها برای شکل گیری رمان نو، واکنش به تیرخلاصی بود که جمیزجویس بر رمان شلیک کرده بود.طرح و شکل گیری متونی که نام ناپذیرند و در ژانرهای شناخته شده قرار نمی گیرند،پاسخی است به رمان نو. رمان اکنون پاسخ گوی ضرورت های زمانه ما نیست. کتاب کوچک الکترونیکیای توسط هریک از ما حمل می شود که می تواند در آن واحد امکان خواندن خبر، قصه، شنیدن موسیقی، دیدن عکس و مواجه با متون علمی و متکثر را فراهم آورد و این مساله وضعیتی را برای انسان فرآهم می آورد که به او قدرت کاذب می بخشد: «قدرت انتخاب در عدم تناسب با قدرت بازی رسانهها». از طرف دیگر، «دیتای بزرگ» خلق شده توسط همین رسانه ها،به شکلی مبتذل و سطحی، همه را همه چیزدان کرده است. باری، آنچه دراین میان پیش روی نویسنده قرار دارد، این وضعیت است که چگونه حالتهای زمانه خود را به امری «ادبی~ هنری» تبدیل کند تا بلکه ذرهای، تنها ذرهای از این ابتذال قرن بکاهد.در واقع نوع ظهور رسانهها، این امکان را از پیش، از نویسنده رمان سلب کرده است که نوع چنین تکثری را موضوع یا دستمایه اثر خود قراردهد. بلکه ظهور متنهای چندرسانهای پاسخی است به این وضعیت. من نام این متون را «ناوار» گذاشتهام.در فلسطین ، به کولی ها ناوار می گویند. ناوار، از این جهت حائز اهمیت است که بی مرز است.
لایه سوم : دریازدگی در متن
درمان دریازدگی
Supernatural Remedies for Fatal Seasickness; Highly
indivisible but nevertheless in nineteen sections
عنوان متنی است از غزل مصدق که بخشی از این کتاب توسط نشر «گنگ پرس» در لندن در ماه گذشته به چاپ رسیده است.
متن این گونه آغاز می شود:
“Your name is Jeffry. You are travelling by car when you know there are obvious benefits to bike. But the fuss starts neither on the bike, نه, on the car. It starts when you need to take the ferry over the channel.”[۱]
«نه» در میان انبوهی از کلمات انگلیسی، همان خود متن است در میان انبوهی از خوانندگان انگلیسی زبان،که وقتی به لغتهای فارسی درمتن مواجه می شوند، نوعی مقاومت در برابر فهمیدن در آنها شکل میگیرد.این مقاومت، توده قابل تامل آن چیزی است که متن پیرامون آن طرح شده است، یعنی چندزبانی بودن، از این رو متن از طرفی با «مرگ» و از طرف دیگر با «شکل های متنوع نوشتاری» که با زندگی پیوند دارند، سروکار دارد. مرگ، یک نه بزرگ به همه آن کسانی است که میخواهند زیر خاک تجزیه نشوند. در متن برای دریازدگی فرمولی درنظر گرفته شده است که با مرگشناسی پیوند دارد:
خارج از لغت های فارسی، آنچه در درمان دریازدگی حائز اهمیت است، به کارگیری سنت های نوشتاری ایرانی نیز هست. در فرمول بالا که انتظار می رود حروف انگلیسی، قوانین ریاضی حاکم بر دریازدگی را هدایت کنند، لغت های فارسی این بار را بردوش می کشند و یادآور متون کهنی چون التفهیم اثر ابوریحان بیرونی هستند، که هندسه و ریاضیات را با حروف تشریح می کردند. هم ابوریحان بیرونی بود که نوشت : «فان من الاشیاء ما الجدول اوفی به من القصه»
درمان دریازدگی ، متنی است در عین حال مطایبه آمیز و خصلت های وام گرفته شده از متون راهنمای کاربردی، علمی و جادویی نه تنها به یاری هجو نهفته در متن شتافتهاند بلکه به آن خصلتی اجرایی دادهاند. درمان دریازدگی، در بینابینیت «شعر~ رمان» خلق شده است. هرچند طرح متن در جامعه انگلیسی زبان، وزنه را به نفع زبان انگلیسی سنگین تر کرده، اما غزل مصدق در این متن، حرکتی پیشرو را شروع کرده است و آن «هم لایه وارگی» متن فارسی و انگلیسی است برای انتشار در جامعهای که احتمالن آشنایی کمی با زبان فارسی دارند.
دربالا اشاره کردم که متن خصلت اجرایی دارد، یکی از این خصلت ها آن است که متن تلاش می کند دریازدگی را، خود دریازدگی را در متن اجرا کند:
«برای اینکه سطرها میتوانند مثل امواج تکان بخورند و چیزی را در خود فروببلعند»
و از همین روست که زبان، خود پیوندی دوسویه با مرگ و زندگی دارد یا به عبارت بهتر آن ها را اجرا میکند:
«توضیح همه چیز همیشه جایی به صورتی موجود است هر چند در زبانی مغشوش و دشوار»
این گزاره یادآور ایده «لوح محفوظ» است. لوح محفوظ یا «کتاب مکنون»، کتابی است که تمام اتفاقات عالم در آن نوشته شده است. درمان دریازدگی، لایه لایه است و هر لایه با الف،ب،ج و.. مشخص شده است. این «ناوار» تلاش میکند از امکانات متنوع جهت توسعه خود بهره ببرد از بازیهای زبانی گرفته تا استفاده از عکس، شکل و فرمول در نوشتار و نیز به کاربردن ایده هایی از سنت نوشتاری فارسی در همجواری زبان انگلیسی.
باری در این یادداشت کوتاه، هدفم این بود که به صورت مختصر نشان دهم چگونه می توان در فرآیندی پیشرو، از امکانات گسترده ای که سنت نوشتاری و ایده های طرح شده درآن در اختیار ما قرار داده است، استفاده کرد.
درادامه بخشی از متن منتشر شده را می خوانیم….
منابع :
[۱] «اسم شما جفری ست. شما در تردد با یک خورو هستید و این در حالیست که خوب می دانید فواید تردد با دوچرخه بی حساب است. اما دردسر ما نه بابت دوچرخه ست نه خودرو. درد سر ما جایی آغاز شد که با قایق داشتید از کانال رد می شدید»
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
Δ
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.