ما باید منظر موسیقایی شعر را، در موسیقی ایرانی، از شعر نگیریم. موسیقی سُنتی ایران سهمی در سنتِ شعر ایران ندارد. بر عکسِ آن ولی درست است ؛ چون سُنتِ خودش را از شعر سنتی ِ ما میگیرد. این از گذشته، آیندهاش نیز سهمی نخواهد داشت چون این موسیقی در سطح است، سطحی است، افقی میرود و امروز ما شعر را عمودی میخواهیم؛ شعر امروز شعری جدید، شدید و شاد است از نوع شعر حجم و شُعب آن، که شعری بالا رونده، ترانساندانتال، و استعلائی است. موسقی ِ ما اما سر در گریبان دارد. و آنجا که عزا شدت دارد، البته جائی برای شدتِ شعر نیست.
شعرنو را موسیقی سُنتی ایران پس میزند، پذیرندۀ آن نیست، جذبش نمیکند. طبیعتی سازنده و علمی ندارد. این موسیقی، یک موسیقی بیدار و حامل نیست، دانا نیست. دانسته است. “بشنو از نی چون حکایت میکند” است، و همیشه همان حکایت است که میکند.
royai.malakut.ws