بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم ( حافظ )
(( شکل گیری ساختار زیبایی شناختی فروپاشی اتحاد جماهیر شاعران ))
آدونیس ( علی احمد سعید ) می گوید نخستین نشانه ی نو آوری در شعر، توان تغییری است که نسبت به شعر پس و پیش از خود به کار می اندازد یعنی توان شکستن گذشته از یک سو و توان هماغوشی با آینده از سوی دیگر.
اگر سخن آدونیس را بپذیریم و لایه های تاویلی آن را گسترش بدهیم بدون شک به نوعی تکنیک جابجایی خواهیم رسید که به کمک آن می توانیم به جهان متن هایی سرک بکشیم که صلب و یک جانشین نیستند بلکه دست به جابه جایی سازه ها می زنند تا با شکستن گذشته و ایجاد حرکت توان هماغوشی با زمان و مکان آینده را تدارک ببینند.
با این مقدمه می توانیم نگاهی به کتاب (( فروپاشی اتحاد جماهیر شاعران )) سروده ی وحید مدحتی بیندازیم که نشر بوتیمار در سال 1395 منتشر کرده است. متن کتاب را پیرا متن جلد متشکل ساخته است جلدی شکیل که تصویر چهره ی شاعر را در مجموعه ای از تار و پودها برجسته کرده است نام شاعر در فراز تارو پودها و نام مجموعه در فرود آنها ما را وارد جهان معنایی کتاب می کند.
جهانی که با (( اخبار ساعت فرو پاشی )) آغاز می شود و توان در هم شکستن گذشته را به رخ می کشدپیشانی نوشت شعر پس از نام شعر تقدیم نامه است این تقدیم نامه نیز همچون پلاکاردی نشان حرکت و گذار را با خود حمل می کند حرکتی که سازه های زبان را جا به جا کرده است و ارجاع بیرونی دارد به خارج از کتاب و مجموعه ی اول شاعر که داوود دهقان به زبان فرانسه برگردانده بوده است. حرکت بعد را سطر اول شعر القا می کند این حرکت در زمان اتفاق می افتد و به نظر می رسد که لامکان است و در فضا پراکنده می شود اهل کسی نیست و بی طرفی خود را اعلام می کند .گوش به خط بودن به جای گوش به حرف ( زبان ) دادن و گوش ، دست ، پا به کلمات دادن نوعی در هم شکستن و جابجایی را القا می کنند که متن از آن به (( آغاز فرو پاشی اتحاد جماهیر شاعران )) تعبیر می کند خبر می گوید سطری که با خود گذشته ای صلب و سنگ شده را به شکل تجمل تتابع اضافات و در جامه تنگ اتحاد عموم شاعران حمل می کند دچار فروپاشی و شکستن و گسست شده است این گذشته در سطر بعد وقتی که با صفت امپراطوری توصیف می شود برجسته تر به نظر می آید .
امپراطوری واژه ای است که قلمرو یکپارچه را معنا می کند اما خبر جدید است و معنای گذشته را در پس تو نگه می دارد قلمرو یکپارچه (( تا اطلاع ثانوی از معنی خود بیرون )) نمی آید.آنچه خبرها می گویند این است که پوسیدگی ، فساد و فرسودگی کلمه و انسان و دست بردن به ناموس کلمات از متن های تک سلولی و من های یک صدایی که راه درون گفت و گو را به خود بسته بودند به سطل عجیبی تبعید شده اند . سطلی که مکانی کوچک در میان اشیا امپراطوری گذشته را در ذهن تصویر می کند. پس متن زبانی که با خبری زمان بند شروع شده بود آهسته آهسته در کلمات شی شده مکان مند می شود و از امپراطوری صلب و حجیم کلمات ( زبان ) به اشیا کوچک مکان مند سرازیر می شود (( که شعر را به نرخ هیچ کس نمی نویسند )). اینجاست که به نظر می رسد سطر پایانی شعر را تبدیل به مانیفست شاعر کرده است مانیفستی که شعر را غیر متعهد می طلبد و در این بی تعهدی شعر ، شاعر مجبور می شود به پرسه گردی در مفهوم بود لری آن در شهر شعر ، و خود را لای جمعیت مشغول می دارد. با توجه به کاربرد عنصر جابجایی در سازه های زبانی می توان گفت : جابجایی به آن شکلی که در سازه های زبانی صورت گرفته است در شعر های بعدی کتاب ادامه می یابد و تبدیل به فرم می شود و باز تولید حرکت در لا به لای جمعیت شاعران به نوعی مفهوم پرسه گردی ختم می شود که سطر پایانی (( اخبار ساعت فرو پاشی )) معرفی می کرد و شعرها به نرخ دیگران تولید می شوند تا مفهوم پرسه زنی به فرم در آید.
در یک نگاه کلی می توان گفت مفهوم پرسه زنی از داستان کوتاه (( مرد جمعیت )) ادگار آلن پو آغاز می شود و تا اندازه ای باعث پیدایش مفهوم flaneur ( پرسه زن ) بود لر می شود. پرسه زنی که بود لر از آن به (( تماشاگر پر شور )) تعبیر می کنند و والتر بنیامین در واکاوی بود لر توضیح می دهد که پرسه زن یک هویت است . یک نقاب است که با منظره ی بازار در آمیخته می شود : (( نشئگی ای که پرسه زن تسلیمش می شود نشئگی کالایی است که سیل مشتریان گرد آن موج می زند.)) بود لر شهر را به صورت محلی از برخوردهای گذرا ، هم نشینی های بی تناسب ، بی حوصلگی و خودکاوی مجسم می کند.)) وحید مدحتی با چشم اندازی زیبایی شناختی از فروپاشی اتحاد جماهیر شاعران می گوید و با شکل گیری خرده جمهوری ها پرسه گردی هایش آغاز می شود . پشت ویترین ها می ایستد .تکه های خودش را تماشا می کند ، گرفتار ملال می شود . از حرفهایی می گوید که دور برگردان ندارند اما خوب می داند که این حرفها برای او آدم نمی شوند . این هم نشینی های بی تناسب و پرسه گردی های همشعرگی در کوچه پس کوچه های ذهن و خاطره همان گونه که بود لر گفته بود هویت پرسه زن اش را شکل می دهند. نقاب به چهره می زند و پشت هر ویترینی که می ایستد کالا- شاعری او را جذب می کند . ویترین به ویترین می چرخد ، پرسه می زند اما درست شبیه شخصیت داستان مرد غریبه ی ادگار آلن پو انگار : (( از تنها بودن امتناع می کند . مرد جمعیت است .)) و فروپاشی اتحاد جماهیر شاعران حاصل فرافکنی ذهن و شرایط پیچیده ی شاعران در قدم های کمرنگ ، ردپایی است که دچار نوستالژی زبان شده است و از هیچ کلمه ای عبور نمی کند تا این که واکاوی خویش اورا به این سطر می رساند : (( با ادراک چند آدمی ام فهمیدم .)) و این ادراک چند آدمی به فرم آفرینی می انجامد. هر یک از شعرها تبدیل می شود به ظرف بیان یکی از همشعرگی ها با این آدم ها که شاعر در پرسه زنی هایش با آنها دیدار می کند تا (( سنگ بی حوصلگی ها )) (( از روی این تعفن کنار )) برود. این که شاعر در ایجاد فرم انتخابی برای کتاب موفق بوده جای شک و تردید ندارد و ابزار او در این موفقیت به کار گیری دیگر گونه ی زبان است آن گونه که در اندیشه ی هایدگر شرح داده شده است . یعنی پیوند زبان و وجود .آنچه هستی دارد در زبان بازنمایی پیدا می کند حرکت زبان در شعرهای مدحتی غیر متعارف و ساخت شکنانه است بخصوص به کارگیری واژگان که با چینش غیر متعارف و تکنیک جابجایی جایگاهی زیبایی شناسانه پیدا می کند. این جابجایی ها و چینش های غیر متعارف در سه وجه دیده می شوند :
الف- جابجایی میان اعضا و جوارح :
ب- جابجایی میان اشیا و مفاهیم :
ج- جابجایی میان اصطلاحات و مثل ها که به تعابیر و معانی تازه می انجامند:
سعید شعبانی مرداد1395
منابع :
1- پیش درآمدی بر شعر عربی. آدونیس ( علی احمد سعید ) ترجمه کاظم برگ نیسی ص93 چاپ اول 76 انتشارات فکر روز
2- فصل نامه زنده رود شماره 53 زمستان 90
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
Δ
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.