الفما | «تمها و واریاسیونها» | جان کیج | ترجمه علی قنبری
بی مفهومی ( پذیرش سکوت ) هدایت کننده به سمت طبیعت است ؛ عدم کنترل ؛ بگذار صداها ، صدا بمانند .
هر چیزی در خودش متمرکز می شود ، برای نمونه ، کمپوزیسیون ، اجرا و شنیدن اموری متفاوتند .
(موسیقی ) ناگهانی و غیر قابل پیش بینی است ؛ به واسطه ی نوشتن ، شنیدن یا نواختن یک قطعه موسیقی چیزی اتفاق نمی افتد ، گوشهای ما در این صورت است که در بهترین شرایط اند .
یک احساس نیاز به شعر .
جویس : « کمدی بزرگترین هنر است چرا که لذت کمدی آزادترین لذت از رضایت و نفرت است .»
اعتقاد به زندگی . هنر = تقلید طبیعت به روش عملی آن .
همجواری ناهمسانی ها ، گوناگونی ، کثرت مراکز ، « عصا را به دو نیم کن ، مسیح حضور دارد » .
گمنامی یا فارغ از خویشتن خویش بودن اثر ( برای مثال عدم خود بیانگری ) .
یک اثر باید دربرگیرنده ی پیرامونش باشد ، همیشه تجربه گرایانه باشد ( پیشاپیش ناشناخته باشد ) .
صریح ، سرشار، وابسته ، مبهم ( طبیعت ِ صدا )
فارغ از نیت .
بدون ایده ای برای توصیه .
نه شروعی ، نه میانه ای ، نه پایانی ( فرایند ، نه موضوع ) .
رسوخ کننده بدون هیچ منعی ، بدون علت و تاثیر .
عدم قطعیت .
اضداد = اجزاء یکپارچه .
پیچیده کردن طرح ( راما کریشنا ) ، پاسخ وی به این سوال : که اگر خدا خوب است ، چرا در دنیا شیطان وجود دارد ؟
ماجراجویی( تازگی ) نیاز به عمل خلاقه .
اگر ذهن منضبط شود ( همچنین جسم ) ، قلب به آرامی از ترس به سوی عشق باز می گردد ( اکهارت 1).
هر چیزی می تواند به دنبال چیز دیگری بیاید ( بنیانی بر اساس هیچ بنا می شود ) .
نتایجی برآمده از خود اثر (نه از پیرامون آن )
کارهای تصادفی سودمندند ؛ موکشا1 .
هدایت به واسطه ی یک شخص ، نه یک کتاب ؛ آرتا 2 .
عشق .
راست و دروغ . عدم تعین زمان .
فرایند به جای موضوع .
آمریکا فضایی برای تجربه گرایی دارد .
جهان یک جهان است .
تاریخ ، داستان کارهای بدیع است .
حرکت از صف .
همه ی پدیده های شنیداری = مصالحی برای موسیقی .
امکان ناپذیری بدون اشتباه بودن اثر .
بهار ، تابستان ، پاییز ، زمستان ( خلقت ، حفاظت ، ویرانی ، سکون ) .
امکان کمک به واسطه ی عدم انجام کاری .
موسیقی تا زمانیکه شنیده می شود موسیقی نیست .
موسیقی و رقص توامان ( و سپس دیگر چیزهای توام ) .
قبل از مطالعه ی ذن ، انسان ، انسان است ، کوهستان ، کوهستان . هنگام مطالعه ی ذن ، همه چیز مغشوش می شود . بعد از مطالعه ی ذن ، انسان ، انسان است ، کوهستان ، کوهستان . چه فرقی است بین قبل و بعد آن ؟ هیچ . فقط قدمها کمی از زمین دور می شوند ( سوزوکی ) .
اگر که ساختاری هست ، ساختاری موزون .
ملال به علاوه ی دقت = جذابیت .
اصول ، متضمن تمامی راه حل هاست = سوالی که می پرسیم .
فعالیت ، عدم ارتباط .
احساس نُه گانه ی همیشگی ( حماسی ، شادمانی ، حیرت ، شهوانی ، آرامش ، سوگ ، ترس ، خشم ، نفرت ) .
عملی بودن تغییرات اجتماعی ناشی از امکان تغییرات ذهن است .
هدیه دهنده ( بازگشت به دهکده بدون عقلانیتی ورزیده ) .
مطالعه متناوب می شود .
درمیانه ، هیچ چیز .
موضوع ، امر ِ واقع است نه نشانه ( ایده ) .
شعر چیزی برای گفتن و گفته شدن ندارد ؛ ما چیزی را تصاحب نمی کنیم .
نامعلوم بودن آینده .
اختلالات صوتی ( آدم توسری خورده ) ، موسیقی و جامعه را تغییر می دهد .
عدم فعالیت = شناخت . فعالیت = عدم شناخت .
بدگمانی به موثر بودن تحصیلات .
HCE1 ( Here Come’s Evereybody )
این ، این علت لذت است .
زمین راه گریزی از آسمان ندارد ( اکهارت ) .
تحرک ، عدم تحرک .
بالاترین هدف = بی هدفی . دیدن = ندیدن . ( مطابق با طبیعت ) .
ما در داشتن مسیر هوایی ِ شناخت ِ اکنون ، قدیمی ترینیم ( گرترود استین ) .
سیالیت ِ درون و برون .
عدم جدایی ِ روح و ماده .
اهمیت ِ وجود ِ سرگشتگی . پیش بینی ناپذیری .
عدم فاصله به واسطه ی سایه ها ( به واسطه ی پیرامون ) .
تئاتر به زندگی نزدیکتر است تا هنر یا موسیقی .
علاقه .
آگاه = نا آگاه . یادگیری = یادگیری اینکه ما در حال یادگیری نیستیم .
شکستن قاعده ها .
عدم استفاده از داوریهای ارزشی .
ما همگی به سمت های مختلفی می رویم .
اهمیت بی قاعده گی .
رفتن به هر دو سو ( یوجی تاکاهاشی ) .
فقدان ِ ملال .
آنارشی .
بی معنایی به مثابه ی واپسین معنا .
ذهن قادر است تغییر بدهد .
انجام ِ بیشتر تا کمتر .
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
Δ
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.