الفما | شعری از فرناز فرازمند
محال من که خیال تو شبها شبدیز یال تو بر گونهام میریزد و بیدار میشوم اما پرده است که باد آورده باد یا او که نمیدانم او که مجال نداده بردارم انگشتی عسل از کندوی تو در پیام زنبورها فرستاده
محال من که میریزی روزی از لای انگشتهام رازکی میمانی بر پوستم شهدی و میگویی از آب برحذر باش
من که پیشهام تماشای آبهاست در چشم آدمیانی که باد آورده یا او که نمیدانم
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
Δ
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.