الفما | “عطرماه ” | شعری از آنیما احتیاط
از راه پله بالا آمد با پیشانی بلند
موهاش کنار عطرماه لکه خاکستر انداخت
دویدن خرگوش ها در پیاده رو تماشایی است
دویدن خرگوش ها در ابدیت
تلاقی دو منحنی روی گونه هات افق های گشایش بود
رها از چون و چرا
چون زندیقی که ملافه را روی ریش هاش مچاله کند
از راه پله بالا آمدم
با پیشانی بلندم با لکه های رنگ ام بر دوش
رخصت قمرهای چرخان به گِردت
با دویدن خرگوش ها در ابدیت
آنیما احتیاط. از مجموعه لا-ل. در دست انتشار