درک ِ پایدار ِ معماری
کتاب پرسشهای ادراک/پدیدارشناسی معماری به قلم استیون هال، یوهانی پالاسما و آلبرتو پرز گومز با ترجمه مرتضی نیکفطرت، سیده صدیقه میرگذار و احسان بیطرف
از دهههای پیش در عرصهی فلسفهی معماری، همواره این بحث مطرح بوده است که آیا معماری یکی از جلوههای هنر محسوب میشود. بدیهی است که در ماهیت هنری معماری، تردیدی وجود ندارد. همانگونه که در یک نگاه کلی به همان میزان که موسیقی و یا نقاشی را در گستردهی هنر قرار میدهیم، معماری نیز قطعاً در این چارچوب قابل طرح میباشد؛ اما معماری دارای خصوصیاتی است که آن را از سایر هنرها متمایز میگرداند. نخستین خصوصیت آن که شاید در سایر عرصههای هنری قابلطرح نباشد، عامل سودمندی است. برساختههای معمارانه ماهیتاً دارای کارکردی ویژه است. حال آنکه هنرهایی چون نقاشی یا پیکرتراشی دارای چنین خصلتی نیست. در مورد اینگونه هنرها میتوان شعار «هنر برای هنر» را به کار گرفت؛ اما این شعار در مورد معماری قابلطرح نمیباشد. در معماری، برساختهای که از عهدهی هدفی که برای آن پیشبینیشده برنیاید، فارغ از ارزش زیباشناختی آن، به لحاظ گوهر معماری وافی به مقصود نمیباشد. سادهترین نمود عقیم مانده طرح در تخریب آن متجلی میگردد. معماری که خانه و آشیانهای را برای سکونت و تأمین آسایش و رفاه سرنشینان آن طراحی میکند، چنان چه هدفهای یادشده متحقق نگردد، وی در تلاش خود با شکست روبرو شده است، هرچند هم که برساختهی او از لحاظ جلوههای بصری جذاب بنماید. این امر، ما را به این نتیجه میرساند که اثر یک معمار، برخلاف سایر صورتهای هنری میبایست متضمن ارزشی کارکردی باشد. در واقع عنصر زیباشناسانه باید تابع کارکرد قرار گیرد. بدیهی است که دفاع از معماریِ فاقد کارکرد، کاری است بس دشوار و چهبسا ممتنع. بهطورکلی نظریهی معماری در سدهی گذشته شاهد چالشی پایدار میان کارکردگرایی و فرمگرایی در نوسان بوده و طرفداران فرم محوری مدعی بودند که فرم است که بر کارکرد مسلط میشود. این چالش تا حدی بر وجهی دوگانگی تکیه داشت. قابلذکر است که هر بنایی هم به فرم و هم به کارکرد نیازمند بوده و هیچیک از این دو محور بهطورکلی دیگری را در استیلای مطلق خود قرار نمیدهد. آموزهی دیگر این است که وجهی یگانگی میان این دو در معماری قابل فرض میباشد. فرم ساختمان میتواند کارکرد آن را بهوضوح بیان کند. بسیاری از آثار برجستهی معمارانه، نمایشگر گونهای دیالکتیک میان فرم و کارکرد محسوب میشود. بدیهی است که رویکرد شناختشناسانه به ما نشان میدهد که ارزش یک اثر در منظومهای از عوامل همچون جذابیت، استحکام، سودمندی و کارکرد نهفته است. بحث در این است که کدامیک از جنبههای عینی و یا ذهنی در ارزیابی زیباشناسانه، واجد برتری و تفوق است. این پرسش مهم در خلال صفحات این کتاب بهصورت تلویحی موردبحث قرار گرفته است. حال باید پرسید که اساس معماری را چگونه میتوان تعریف نمود؟ این مقوله بیشتر به فلسفه معماری مرتبط میشود. بعضی مدعیاند که معماری، خود تبلور مفاهیم و ایدههاست. این رشته به صورتهای گوناگون تعریف شده است. بعضی آن را به سرپناهی که دارای صورتی هنری است، تعریف کردهاند (رالف والدو امرسون) یا گفتهاند معماری عبارت است از وجهی موسیقی که در مکان منجمد شده باشد (یوهان ولفگانگ گوته) و یا ارادهی معطوف به قدرت (نیچه) و یا ارادهی یک عصر که به فضا ترجمه شده (میس وندرو) و یا بازی جذاب و شکوهمند فرمها در پرتو نور (لوکوربوزیه) و یا ابزار فرهنگی (لوئی کان) و یا مجسمهای قابل سکونت (کنستانتین برانکوزی). به هر تقدیر شاید آدا لوئیس هاکس تابل Ada Louise Huxtable تعریف قابل قبولتری عرضه نموده و یادآور شده که معماری عبارت است از توازن دانش ساختاری و فرانمود زیباشناسانه بهمنظور برآورده نمودن نیازها و حاجتهایی فراسوی سودمندی. در اوایل قرن بیستم، اکثریت مردم معماری را چیزی فراتر از سودمندی تلقی نمیکردند. امروز، اما این نظر با محدودیتها و چالشهایی روبروست و معماری پدیدهای بزرگتر و فراتر از سودمندی و مفید بودن تلقی میشود. دفتر حاضر که در عنان خود، پرسشهایی در باب ادراک را در چهارچوب پدیدارشناسی معماری مدنظر قرار داده است، نظریهها و آموزههای سه تن از برجستگان حوزهی فلسفه و معماری را گرد آورده و کوشیده این نیاز را برآورده سازد. یادداشت مقدمه گونهی اندیشمند برجستهی معماری آلبرتو پرزـ گومز در این نوشته درخور تأمل است. در این کتاب، همچنین پدیدارشناسی معماری را استیون هال بهصورت تحلیلی مطرح نموده است. یوهانی پالاسما نیز، معماری مبتنی بر هفت حس را بهعنوان انگارهای مهم مورد تجزیهوتحلیل قرار داده است. در واقع در این دفتر کوتاه، مطالب خواندنی و قابل بحثی در ارتباط میان فلسفه و معماری مطرح شده که برای خوانندگان و علاقهمندان رشتههای معماری و شهرسازی قابل تأمل است. در این زمینه در زبان فارسی، منابع بسی محدود است و جا دارد که آثار و پژوهشهای نوینی که به زبانهای انگلیسی، فرانسه و آلمانی موجود است، به همت جوانان دانشپژوه و فرهیخته به زبان فارسی ترجمه و در اختیار اهل نظر و بهطورکلی علاقهمندان این عرصه قرار گیرد. ترجمهی حاضر، توسط سه تن از پژوهشگران دوره دکتری معماری با دقت و وسواس به زبان فارسی قابلفهم، ترجمه و به زیور طبع آراسته شده است. امیدوارم که با توان و استعدادی که در آنها سراغ دارم، آثار ارزشمند دیگری از این دست را نیز به زبان فارسی برگردانده و علاقهمندان حوزههای فلسفه و معماری و زیباشناسی را بهرهمند سازند. تلاش خستگیناپذیر و ارجمند آنها و بهخصوص ناشر پرپشتکار و علاقهمند نشر کتاب فکرنو جناب آقای مهندس آرش حیدریان را نیز گرامی میدارم.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
Δ
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.