درست و اتفاقن مثل قیدی که از حال رفته باشد هیچ به یک چای مسموم و لیوانی سربلند نبوده ای و یا درست تر با ما چنان که از زنگ خانه ی همسایه نگذری باش و گوشی را برداشت گفت بیا به دمشق برویم هر سه بدون هم و آن جا خانه ی همسایه فراوان است و آن جا تو یک چای مسموم به ما تعارف نمی کنی که ناگهان زنی با فرزند و تنهایی اش به شما لبخند می زند و یک فعل بیدار موجود است و یک اسم پشت شیشه ای شکسته در حال شاشیدن است چنان که صدای شُره اش را و من رفته ام شنیده ام و این در حالی است که با آغاز یک قید به وحشیانه برمی گردم این در حالی است که می دانم در پیری نمک توی نمکدان بار اضافی است می دانم آنقدرها می دانم که با یک لیس سگ برابری می کنم و از آنجا به بعد نیز باور ما همان جنین قدیمی است که می دانم ایستاده سر بلند قد برافراشته مثل میخی خمیده و می گوید: زنی که دوستش داری برای تو یک ساندویچ امن است و کیک اگر بخواهید با فعل های به جان رسیده.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
Δ
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.