پدیدهی پدیدارشناسی
یادداشتی بر کتاب پرسشهای ادراک/پدیدارشناسی معماری به قلم استیون هال، یوهانی پالاسما و آلبرتو پرز گومز با ترجمه مرتضی نیکفطرت، سیده صدیقه میرگذار و احسان بیطرف
دکتر آزاده شاهچراغی معمار، طراح، پژوهشگر، نویسنده
این نخستین بار است که انسان بر روی کرهی زمین ناچار به زندگی در کلانشهرهای عظیم شده است. کلانشهرهایی که انسان را در برگرفته و او را آماج حملاتی قراردادهاند که وی را از «حس بودن» و «ادراک هستی» دور نموده و این امر را برای وی دشوار ساخته است. به همین دلیل است که اعتراض به فقدان «حس بودن» در محیط زندگی مدرن توسط فیلسوفانی همانند هایدگر و باشلار در دههی 50 میلادی با نگارش متونی همانند «ساختن، باشیدن، اندیشیدن» مطرح شد، امروزه و در دههی دوم قرن بیست و یکم بیش از پیش عمیقاً فهمیده میشود. اکنون در روزگاری زندگی میکنیم که اقتصاد سرمایهداری بسیار بیش از گذشته، معماری و شهر را به کالای اقتصادی مبدل کرده و این موضوع به جدایی انسان ـ محیط دامن زده است. پیوند انسان با محیط زندگیاش و در درجات متعالیتر، این ـ همانی انسان و محیط میتواند «حس بودن» ازدسترفته را دوباره در وی بیدار کند. حسی که در خلال اندیشههای پدیدارشناسانه پیگیری میشود. هرگاه از پدیدارشناسی سخن میرود، اغلب مخاطبان خود را با مقولهای پیچیده مواجه مییابند. در چنین موقعیتی در کلاسهای درس، از دانشجویان میپرسم که چند نفر از ایشان احتمالاً سازی مینوازند، نقاشی میکنند، سفالگرند و یا حتی ورزش میکنند، نه برای آنکه الزاماً اجرایی در کنسرت، نمایشگاه و یا مسابقهای در پیش دارند. نه برای معیشت، بلکه برای خودشان و وجود خودشان. بیشتر کسانی که چنین فعالیتهایی دارند معمولاً در پاسخ میگویند که مینوازند، نقاشی میکنند، سفالگری میکنند و … برای خودشان، برای اینکه در حین انجام این امور (خلق اثر) احساس آرامش میکنند و به تعبیر سطور پیشین این نوشتار «حس بودن» را تجربه میکنند و در حین خلق اثر، فارغ از اینکه آن اثر در چشم ناظر دیگری (به جز خالق اثر و خود اثر) چگونه ارزیابی شود، احساس یکی شدن و اینـ هم ـ آن ـ ی با اثر میکنند. به تعبیر این نوشتار، این برخوردی پدیدارشناسانه با پدیده است. جایی که «پدیده» بر ما «پدیدار» میشود. جایی که به سمت این ـ همانی پیش میرویم. در تجربیات گذشته انسان، معماری هم دارای چنین غنائی بوده است و به نقل از نویسندگان کتاب پیش روی شما، جناب آقایان پالاسما، هال و پرز گومز، میتوان به جرأت گفت که «در تجارب حائز اهمیت معماری، فضا، ماده و زمان در جوهرهی اصلی هستی که در آگاهی ما نفوذ میکند، در یک بعد واحد ترکیب میشوند. ما خود را با این فضا، این مکان و این لحظه و این ابعادی که به اجزای سازنده سازندهی هستی ما تبدیل شدهاند، میشناسیم. معماری هنر میانجیگری و آَشتی میان ما و جهان اطراف ماست.» از این دریچه است که شاید معماری بتواند دوباره «حس بودن» را به ما بازگرداند. برای تحقق چنین امری نویسندگان این کتاب توجه دوباره «معماری حواس» را به معماران پیشنهاد کرده و آن را شرح میدهند. به بیانی دیگر کلید حل مشکل را در توجه به «چگونگی ادراک» محیط که در دانش روانشناسی محیطی ــ بهصورت امری پوزیتویستی (اثبات گرایانه) با آن برخورد شده است ــ را با زبانی شاعرانه و دلپسند و کمی شهودی به رشتهی تحریر درآوردهاند. مترجمان کوشای این کتاب، آقای مهندس نیک فطرت، خانم مهندس میرگذار و آقای مهندس بیطرف، این متن سنگین و پربار را با ادبیاتی زیبا و روان به فارسی برگردانده و در اختیار خوانندگان قراردادهاند. ضمن آرزو برای تداوم موفقیتهای ایشان، امیدوارم کتابهایی از ایندست که به دنبال حلوفصل ریشهای معضلات معماری معاصر دنیا هستند، بیشتر در اختیار فارسیزبانان قرار گیرد. باشد که محیط زندگی و معماری، توان بازگرداندن ما را به خویشتنِ خویش، بازیابد.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
Δ
تمامی حقوق برای نشریه الفما و استودیو خلاقیت و ارتباطات بصری ویرا (www.veeradesign.com) محفوظ است . هرگونه استفاده از محتوی سایت: متن ها، تصاویر، آثار هنری فقط با اجازه رسمی از الفما و صاحب اثر مقدور است.